زمان جاری : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 - 11:42 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



alireza آفلاین



ارسال‌ها : 69
عضویت: 30 /9 /1391
محل زندگی: شیراز
سن: 16


پاسخ : 11 RE چگونگی نقد
تحلیل ساختار: نوع دوم، تحلیل ساختار یا ساختاری نوشتار یا گفتار است كه به آن تحلیل سمانتیك كمی (quantitative semantics) نیز گفته می‌شود. در این نوع تحلیل واژه‌ها، معنی ها و حالت‌های متفاوتشان برحسب بخش های گوناگون كلامی، میزان تكرار آنها و كوتاهی و بلندی جمله‌ها، الفاظ، اصطلاحات، حالات نوشتار و ارتباط واژه ها و عبارات مورد شمارش و اندازه‌گیری واقع می شوند. گاهی حجم مطالب نوشته شده درباره یك موضوع و در دوره‌ای معین مورد سنجش و اندازه‌گیری واقع می گردد و گاهی عنوان‌های مقاله های یك روزنامه یا ادواری در سال‌های مشخص مورد تحلیل و تفسیر واقع می شوند. در هر حال ممكن است در یك بررسی، فقط یكی از موارد یاد شده موضوع تحلیل واقع گردند. در این روش كه به آن معناشناسی كمی نیز گفته می‌شود رابطه پیوستگی یا همبستگی واژگان با یكدیگر را می توان از طریق فرمول‌های آماری به دست آورد.

امضای کاربر : فرقی نمی کند برکه کوچک باشی یا دریای بیکران زلال که باشی آسمان در تو پیداست
شنبه 02 دی 1391 - 22:41
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
alireza آفلاین



ارسال‌ها : 69
عضویت: 30 /9 /1391
محل زندگی: شیراز
سن: 16


پاسخ : 12 RE چگونگی نقد
روش سمانتیك، زبان شناسی مقداری نیز نامیده شده است. بدین سبب كه میزان تكرار واژه های خاص كه مورد بهره‌گیری نویسنده قرار گرفته است، با میزان تكراری آن واژگان در زبان متداول روز جامعه، مقایسه می گردد- البته امكان انجام این مقایسه هنگامی میسر است كه چنین بررسی بزرگی در سطح جامعه، قبلاً و برای همان دوره زمانی صورت گرفته باشد- یعنی فراوانی واژگان در چندین اثر ادبی، علمی، هنری، فنی و غیره در دوره ای خاص،مورد اندازه گیری قرار گیرد و نتایج حاصل از آن، به عنوان معیار، شاخص یا الگویی برای مقایسه، مورد بهره گیری واقع گردد. برای مثال سنجش سبك یك نویسنده را می توان به همین نحو تعریف نمود.می دانیم كه سخن گفتن بر این فرض استوار است كه كلمه هایی كه به كار برده می شوند را شنوندگان درك می كنند، یعنی اینكه كلمه های متداولی هستند ولی در میان همین كلمه های متداول هر نویسنده كلمه های معینی را بر دیگر كلمه ها ترجیح می دهد. میزان تكرار كلمه‌هایی كه به كار می برد، همان میزان تكرار آن كلمه ها در استعمال متداولشان در جامعه نیست. این اختلاف در میزان، ویژگی سبك هر نویسنده ای را تشكیل می‌دهد و می توان به كمك روش‌های آماری آن را مورد بررسی قرار داد و در نهایت توصیفی منظم و یا حتی فرمول خاصی را برای سبك یك نویسنده معرفی نمود.

امضای کاربر : فرقی نمی کند برکه کوچک باشی یا دریای بیکران زلال که باشی آسمان در تو پیداست
شنبه 02 دی 1391 - 22:41
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
alireza آفلاین



ارسال‌ها : 69
عضویت: 30 /9 /1391
محل زندگی: شیراز
سن: 16


پاسخ : 13 RE چگونگی نقد
اندازه معمول جمله های نویسنده باواحد واژه مورد سنجش یا اندازه گیری قرار می گیرد و كوتاهی و بلندی جملات او تعریف می گردد. به علاوه چگونگی هماهنگی بین اجزای متفاوت جمله یا حالت نحوی (syntactic) آنها طبقه بندی و توصیف می شوند. مطابقت (concordance) واژه‌ها و رابطه مطالب با یكدیگر را می‌توان محاسبه نمود بدین معنا كه هركجا مثلاً واژه‌ای خاص ظاهر می‌شود در كنار او واژه خاص دیگری آن را همراهی می‌نماید. یافتن این گونه آمیزه‌های كلامی، پژوهنده را در تشریح و توصیف سبك نویسنده یاری می نماید. از این روش برای یافتن واژه ها یا حتی جمله های محو شده یا از بین رفته در نوشتارهای قدیمی استفاده می گردد.هربرت ماركوزه تحلیل متون و واژه ها را با دیدگاهی چند ساحتی (maltidimentional) امكان پذیر می‌داند و علت آن به درستی، تغییر در نقش ها و مفاهیم واژگانی است كه در شرایط و مناسبت های گوناگون به كار می روند و به همین سبب خاطرنشان می سازد كه «تحلیل زبان شناسانه یك شعر یا یك پژوهش ادبی با ارزیابی گفته‌ها و نوشته‌های سیاسی یكسان نیست... به منظور آنكه تحلیل نقدی این آثار در وظیفه و نقش خود - كه تعیین مناسبات واژه ها و مفاهیم مستعمل در یك شعر یا یك مقاله است- كامیاب گردد، باید نقد تحلیلی زبان در جهانی چند ساحتی، فعالیت خود را گسترش دهد و از دیدگاههای مختلف به بررسی یك اثر بپردازد. با پیروی از این روش می توان دریافت كه چگونه هر واژه را نظام های گوناگون مناسبات كلامی، در معانی و موارد مختلف به كار می برد.»

امضای کاربر : فرقی نمی کند برکه کوچک باشی یا دریای بیکران زلال که باشی آسمان در تو پیداست
شنبه 02 دی 1391 - 22:41
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
alireza آفلاین



ارسال‌ها : 69
عضویت: 30 /9 /1391
محل زندگی: شیراز
سن: 16


پاسخ : 14 RE چگونگی نقد
برای شناخت سبك، علاوه بر مقایسه كردن و تطابق دادن واژگان نویسنده با زمینه‌های محیطی موجود، شیوه نگارش و بیان، كوتاهی یا بلندی عبارت‌ها، سادگی یا پیچیدگی آنان و از این قبیل، می‌تواند در ایجاد تصویری واقع گرایانه از سبك نوشتار موثر باشد. در این مورد دو نوع تحلیل می‌تواند صورت پذیرد؛ یكی شمارش تمامی واژه‌های یك متن و طبقه‌بندی كردن آنان براساس صورت‌های گوناگون كلامی مانند اسم، صفت، قید و غیره و دیگری واژه هایی كه سبب تكرار بسیار، صورتی نمادین و خاص نویسنده را پیدا كرده اند.این نوع تحلیل كمی- كه بر روی اجزا ساختاری یك متن نوشتاری صورت می‌گیرد- بدان سبب كه به طور نسبی كمترین تاثیر ذهن یا شخصیت‌های تحلیل كننده در آنان دیده می‌شود و بدین ترتیب با روش های علمی توافق بیشتری دارد، نسبت به تحلیل درونی یا سبك دارای كاربرد بیشتری نیز است.یافتن حجم نوشتار در ارتباط با موضوع، نوع دیگری از تحلیل سمانتیك كمی است. بدین منظور تعداد واژگان مربوط به هر موضوع و یا سطح اختصاص داده شده به یك موضوع یا عنوان و یا تیتر مقاله های موجود در روزنامه‌های پرشمارگان یا ادواری‌ها، عمل می‌شود. با این تفاوت كه در مورد اخیر اندازه گیری برحسب تعداد عنوان‌ها و گروه موضوعی آنان صورت می‌گیرد.

امضای کاربر : فرقی نمی کند برکه کوچک باشی یا دریای بیکران زلال که باشی آسمان در تو پیداست
شنبه 02 دی 1391 - 22:42
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
alireza آفلاین



ارسال‌ها : 69
عضویت: 30 /9 /1391
محل زندگی: شیراز
سن: 16


پاسخ : 15 RE چگونگی نقد
روشی در نقدهر روش نقد فیلم باید با ارائه نوعی توصیف از آنچه که منتقد می خواهد نقد کند آغاز شود؛ یعنی در شروع نقد باید آنچه را که بر روی پرده دیده می شود توصیف کردهیچ کس حق ندارد پیش از رسیدن به شناخت کامل از ماهیت چیزی (یا کسی) به آن عشق بورزد، یا از آن نفرت داشته باشد. (لئوناردو داوینچی)هیچ اثر ادبی یا هنری نیست که انسان کمترین اجباری به دوست داشتن آن داشته باشد. هیچ " کسی" نیست که هر قدر هم دوست داشتنی باشد، با انسان در حضور او به چیزی جز امور شخصی خود عاشق باشد یا نباشد. (هنری جیمز)این دو نظر، وجوه دوگانه و تفکیک ناپذیر روش نقد را تبیین و هدف و حد و رسم آن را معین می کنند.یک اثر هنری به صورت "شی ء در خود" هستی مستقلی دارد. واقعیت آن مستقل از مشاهدۀ ما است و ارزش آن نیز می تواند مستقل از واکنش ما باشد.اگر بخواهیم جهان و پدیده های درون آن را بشناسیم باید مترصد آن باشیم. باید دقیقاً آن را بیازماییم و از خود بپرسیم "این" شی ء با آن شی ء چه نسبتی دارد. باید آنقدر پذیرای آزمون و خطا باشیم که بتوانیم از آن درس بگیریم.

امضای کاربر : فرقی نمی کند برکه کوچک باشی یا دریای بیکران زلال که باشی آسمان در تو پیداست
شنبه 02 دی 1391 - 22:42
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
alireza آفلاین



ارسال‌ها : 69
عضویت: 30 /9 /1391
محل زندگی: شیراز
سن: 16


پاسخ : 16 RE چگونگی نقد
کمتر پیش می آید که این نکته برای کودکان دشواری هایی به بار آورد. ذهن کودک بدون احساس نیاز به ترجیح دادن مدام این تجربه بر آن تجربه، پذیرای همه نوع مشاهده است امّا فرآیند آموزش رسمی از همان ابتدا صافی های بسیاری در برابر ذهن او می گذرد، تجربه ها مدام دستچین شده و رجحانهای قدرتمند عاطفی و تخیلی شروع به خودنمایی می کنند.می توان از گفتۀ لئوناردو چنین دریافت که باید از سد شدن این رجحانها بر مشاهدات بعدی از جهان جلوگیری کرد. اگر بگذاریم رجحانهای ما پیش از موعد و خارج از اندازه، خود را به جلو بیاندازد، راه تجربه های بعدی ما بسته شده و پیشرفت ما محدود می شود.برای آنکه چیزی را دقیق مشاهده کنیم، باید به نوعی فاصله گیری از آن تن به در بدهیم و میزان این فاصله عامل تعیین کننده ای است. بدون دیدگاه خویشتن ناظر نمی توان از تجربه برداشتی کرد. بدون نوعی احساس هدف یا کنجکاوی هدفمند که می تواند برای بزرگسالان منشاء حرکتی در مشاهدۀ زندگی باشد، هیچ مشاهده ای در کار نخواهد بود.ابتدا ما باید تمایلی جدی برای کسب اطمینان در مورد جایگاه خود داشته باشیم، امّا در عین حال باید بکوشیم به دام پیشداوری نیفتیم تا توانایی آن را داشته باشیم که از فراز تپۀ بعدی به آن بنگریم.

امضای کاربر : فرقی نمی کند برکه کوچک باشی یا دریای بیکران زلال که باشی آسمان در تو پیداست
شنبه 02 دی 1391 - 22:42
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
alireza آفلاین



ارسال‌ها : 69
عضویت: 30 /9 /1391
محل زندگی: شیراز
سن: 16


پاسخ : 17 RE چگونگی نقد
علّت آنکه اثر هنری یا فرد معینی به این شیوۀ مستقیم با ما سخن می گوید ناچار به شکل راز باقی می ماند. منشاء این نکته آنقدر خصوصی است که نمی توان با اطمینان به ریشۀ آن دست یافت.این نکته علاوه بر تشریح محتوای عاطفی داوریهای ارزشی، صرف نظر از تلاش آنها برای عینی بودن، به موضوع های ساده تری، همچون علّت ترجیح یک رنگ بر رنگ دیگر یا یک نوشیدنی تلخ بر یک نوشیدنی شیرین هم ارتباط می یابد.پیداست که تداعیهای گذشته که احتمالاً آگاهانه به ذهن نمی آیند، امّا در ذهن آمادۀ یادآوری می مانند، در این جریان سهیم هستند. این، به فرضهای فرهنگ ما و شیوۀ یادگیری خواندن تجربه در چارچوب زمان و مکان معین هم مربوط می شود. و با رموز نمونه های روانشناختی و گرایش اساسی در این سرسپردگی شخصی مربوط است و نادیده گرفتن آن به منزلۀ انکار عواطف شخصی است، اما در عین حال باید توجه داشت که احساس مطلق بودن و تغییرناپذیریی که در ما زنده می کند، چیزی جز یک پندار نیست.ما حتی در مواردی که راه عاشقیِ مطلق به نظر می رسد، می توانیم به راههای گوناگونی عشق باشیم. هنرمند هم می تواند با اثر هنری خود، ما را به چنان شور و شوقی بیاورد که تا مدتی دیگر تجربه های خود را از یاد ببریم. اما اگر به همین هیجان بسنده کنیم و امکان آزمون تجربه های دیگر را نادیده بگیریم از رشد بازمانده و خود را محدود می کنیم.

امضای کاربر : فرقی نمی کند برکه کوچک باشی یا دریای بیکران زلال که باشی آسمان در تو پیداست
شنبه 02 دی 1391 - 22:42
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
alireza آفلاین



ارسال‌ها : 69
عضویت: 30 /9 /1391
محل زندگی: شیراز
سن: 16


پاسخ : 18 RE چگونگی نقد
البته «توازن» بهترین حالت و شاید ساده ترین حالت باشد، تا زمانی که تا حدی از موضوع فاصله نگیریم، و نیز نمی توانیم به انعطاف حرکت لازم برای بدست آوردن دید وسیع دست یابیم. اما وقتی هم که ریشه ندوانیده ایم، نمی توانیم خوب گل بدهیم و به موجودی تبدیل شویم که فرهنگ ما و خلق و خوی ما انتظار آن را طلب می کند.ما در آن واحد هم به فاصله گیری نیاز داریم و هم به پیوند. باید بدانگونه که "جورج سانتایانا" دربارۀ یونانیان می گوید: باید بتوانیم آتش را بدون خاموش کردن مهار کنیم.به این ترتیب گفته های متناقض لئوناردو و هنری جیمز را باید بر روی میز هر منتقد قرار داد: هر دوی آنها به یک میزان حق دارند ما را به خود جلب کنند و ما هم موظفیم حرمت هر دو را به یک اندازه پاس بداریم.اما این نکته چه ربطی به مسأله و روش نقد دارند؟ روزنامه نگار منتقدی که بی توجه به این دیدگاهها، آثار هنری را عمدتاً در پرتو واکنشهای خود ارزشیابی می کند و از این منظر آگاهی ندارد، در خطر آن است که گفته های لئوناردو و جیمز را به جای یکدیگر بگیرد و چنین گمان کند که واکنش عاطفی قوی دلیل آن است که او شناخت کاملی از ماهیت اثر دارد. به نظر من این شیوه، انحرافی از روش نقد است.البته می دانم که انسان نمی تواند عناصر واکنش را از عناصر مشاهده تفکیک کند. اما چگونگی و اکنش ما همان اندازه، تعیین کنندۀ مشاهدات ما است که مشاهدات ما تعیین کنندۀ واکنشهای ما.

امضای کاربر : فرقی نمی کند برکه کوچک باشی یا دریای بیکران زلال که باشی آسمان در تو پیداست
شنبه 02 دی 1391 - 22:43
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
alireza آفلاین



ارسال‌ها : 69
عضویت: 30 /9 /1391
محل زندگی: شیراز
سن: 16


پاسخ : 19 RE چگونگی نقد
نقد کلاسی فرصتهای مکرری برای آزمون این عناصر گوناگون و حفظ خصوصی ترین جزء سرسپردگی خلاق استاد، که هنری جیمز آن همه بر آن ارج می نهد، فراهم می آورد و همزمان پالایش آنها را میسر می سازد. مطمئناً توصیفی هم که به عنوان موضعگیری در مورد یک فیلم ارائه می شود، پالوده می گردد.اما در مورد سینما هم مانند نقاشی، تا نتوانیم دست کم بخشی از تجربۀ چند حسی را به زبان واژگان ترجمه کنیم، نمی توانیم دربارۀ آن گفتگو کنیم. یکی از دلایل باقی ماندن نقد فیلم در مراحل ابتدایی در مقایسه با نقد ادبی، آن است که برای نقل صحنه های فیلم ناچاریم آنها را به دقت به یاری واژه توصیف کنیم. (یا در این راه تلاش کنیم.)هر روش نقد فیلم باید با ارائه نوعی توصیف از آنچه که منتقد می خواهد نقد کند آغاز شود؛ یعنی در شروع نقد باید آنچه را که بر روی پرده دیده می شود توصیف کرد. منظورم آن نیست که منتقد باید داستان فیلم یا خلاصه موضوع فیلم را بازگو کند (مرورکنندگان فیلم ناچارند چنین کنند)، بلکه منتقد باید تلاش کند و توضیح بدهد که لحظات تعیین کنندۀ فیلم چگونه سامان یافته اند، چگونه به چشم می آیند، چگونه به گوش می رسند و چگونه حرکت می کنند.منتقد تنها هنگامی می تواند چیزی دربارۀ فیلم بگوید که این سه جزء دقیقاً تشریح شوند. و البته این کار به هیچ روی آسان نیست.

امضای کاربر : فرقی نمی کند برکه کوچک باشی یا دریای بیکران زلال که باشی آسمان در تو پیداست
شنبه 02 دی 1391 - 22:43
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
alireza آفلاین



ارسال‌ها : 69
عضویت: 30 /9 /1391
محل زندگی: شیراز
سن: 16


پاسخ : 20 RE چگونگی نقد
هنر هم مانند دانش، با مشاهده و ذهنیت هر فرد آغاز می شود. چالش در فهم هنر هم مانند چالش در فهم زندگی، برای آن است که از ذهنیت یک فرد به ذهنیت دیگران برسیم، یعنی به نقطه ای برسیم که به قول "مرلوپونتی" در آنجا مسیر تجربه های متفاوت به هم برخورد می کنند و علایق فرد و دیگران به هم نزدیک شده و همچون چرخ دنده های ماشین در هم می روند.با درهم آمیختن ذهنیت خود و دیگران می توان به سوی مفهوم ذهنیت بزرگ به سوی آرمانی که در گفتۀ لئوناردو در سرآغاز این مبحث آمده، به سوی شناخت عمیقتر حرکت کرد. یک بحث انتقادیِ معنادار و معقول می تواند انگیزۀ حرکت به سوی این رشد و آگاهی باشد.در نقد، هنگامی که برای رسیدن به میزانی از عینیت و گرامیداشت روح کلام لئوناردو تلاش می کنیم، پیش از گرفتن تصمیم قطعی دربارۀ یک اثر هنری معین، با سه نوع ذهنیت رو به روییم: ذهنیت اثر هنری به شکلی که از سوی ما درک می شود ، ذهنیت مخاطبان و آخرین و مهمترینِ آنها ذهنیت خودِ ماست.نکته مهم در آموزش و نوشتن دربارۀ هنر آن است که ما در جریان دیالوگ با دیگران امکان پالایش و درک واکنشهای خویش را می یابیم.در این ادعا که بتوان با بحث و نقد، واکنش کامل نسبت به موضوعی را بی درنگ دگرکون کرد جای تردید است، اما بحث و نقد می توانند بذر بدگمانی را در ذهن ما بنشانند که شاید بتواند ما را به تأمل واداشته و در نهایت واکنشهای ما را دگرگون کند.

امضای کاربر : فرقی نمی کند برکه کوچک باشی یا دریای بیکران زلال که باشی آسمان در تو پیداست
شنبه 02 دی 1391 - 22:43
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :